بهارهبهاره، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره

بهار زندگیم

تاخیرررررررررر

سلام سلام صدتاسلام بالاخره بعدازیه ماه تاخیراومدم اول ازهمه دوستان که به مالطف داشتن وبهمون سرزدن ممنونیم عزاداریاتون هم قبول باشه واماااااااااااااااااااعلت ای تاخیررررررررررررررررررررررررر اگه راستش وبگم علت اصلیش تنبلیم بود حال وحوصله نوشتن نداشتم ازطرف دیگه چون شوهری هرسال روز تاسوعانذرداره(هفت دیگه باربزاره) درگیر آماده کردن وسایل نذری و.... بعدازادعای نذری وپشت سرگذاشتن عاشوراو...یه چندروزبعدش هم رفتیم شهرستان دیدن مامان وبابام ویه هفته ای اونجاموندیم واین بود که نشدبیام وب  عکسی که روزتاسوعاگرفته شدههههههههههههههههه   این هم عکس بهاره به همراه سودا ومحمدامین بهاره درحال خوردن شیرک...
20 آذر 1391

هفته اي كه گذشت.....

سلام نازگل مامان  هفته اي كه پشت سرگذاشتيم ....... اول ازهمه تايادم نرفته عيدسعيدقربان وعيدسعيدغديرخم وهرچندازوقت شون گذشته روبه همه دوستان تبريك ميگم    يه تبريك ويژه هم مخصوص دوست جون جونيم بهنازجون ميگم مخصوصاعيدغديرخم وبهش تبريك ميگم چون اين عيدمخصوص اونه   اما،نازگلكم تواين هفته چكاراكرديم وچكاراكردي...... جمعه ١٢آبان :بابايي نرفت به كارخونه سربزنه خيلي ذوق زده شدم آخه ميدوني چرا؟؟؟؟؟؟؟چون بابايي روزاي تعطيل هم شده براي سركشي ميره قربونش برم اون هم تقصيري نداره چون كارخونه تازه داره به قول خودمون روقلتك ميوفته اگه نره وخودش ازنزديك نبينه كاراكه زودپيش نميره،خلاصه صبح كه بيدارشديم گفت نميره واعلام ك...
20 آبان 1391

گذر

س مثل سلام خوب من،می خوام برگردم به گذشته و یادی برلحظه لحظه بوجود آمدنت بکنم تااونجایی که ذهنم یاری  می کنه رو برات بنویسم اخه میدونی گلم من این وبلاگ و یه دو ماهی میشه بازکردم برات اون هم به همت دوست جون جونی مامان یعنی خاله بهنازجون که ازهمین جاازش تشکر می کنم که اینکاروبرام کردتا بتونم خاطرات عمر زندگیم و براش ثبت کنم گلکم من نمیدونستم چنین وبلاگی وجود داره و گرنه قبل ازاینکه توبوجودبیای اینکارومی کردم ولحظه لحظش وبرات می نوشتم یه وقت غصه نخوری هامامان فدات شه تااونجایی که بتونم برات ازگذشته می نویسم ببخشید دیگه فرشته کوچولوی مامان اگه چیزی روازقلم انداخته باشم.           &nbs...
18 آبان 1391

سینما

سلام جیگرمامان خوبی گلکم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اولین سینمارفتنتم تجربه کردی دیشب برای اولین بارماشماروبردیم سینمامیدونی چه فیلمی رونگاه کردی؟ کلاه قرمزی وبچه ننه اسم فیلمی بودکه شمارو روی صندلی شماره ٢ ردیف٨سینماساویز نشوندتا تماشاش کنی  البته تووسط های فیلم خسته شده بودی هی وول می خوردی وخوابت میومداخه تاحالا سابقه نداشت تویک ساعت ونیم یجابشینی!!! الهی تنت سالم وهمیشه شکرگزارنعمت های باشی که خدای مهربون بهت داده. فعلا ...
28 مهر 1391

تولدبابا

 می خواستم زیباترین کلام رابرایت بنویسم                                                            اماپنداشتم ساده نوشتن همچون ساده زیستن زیباست  همسرعزیزترازجانم تولدت مبارک   ازطرف بهاره:                        &nb...
26 مهر 1391

کنسرت

سلام نفس مامان دیشب(جمعه چهارده مهرنودویک) بابایی لطف کردماروبردکنسرت فرزادفرزین این کنسرت توتالارنژادفلاح کرج برگزارشدقراربود ساعت8 شب شروع بشه تا بریم داخل و شروع شدنش یه ساعتی طول کشید اولش تو آروم نشسته بودی   . بعد وقتی دیدی مردم دارن می ترکونند توهم تحت تاثیر اونا قرار گرفتی و شروع کردی به رقصیدن به سبک خودت البته ناگفته نمونه که از اونا هم الگوبرداری می کردی فکرکنم بهت خوش گذشت...... راستی یادم رفت بگم تواین کنسرت باباجون وعموجون وعمه جونت هم همراه مون بودن. این هم از اولین کنسرت رفتنت دست بابایی دردنکنه که این قدربرای آسایش مازحمت می کشه وهیچی چیزی روازمادریغ نمی کنه. بابایی دستای م...
17 مهر 1391

تولد2سالگی

یادی بر٢٢/٤/٩١ جشن تولددخملم بودخیلی خیلی خوش گذشت...... توصیف به روایت تصویر کارت دعوت(رویه کارت) داخل کارت بیابیا...... وحالا کیک تولدششششششششششش.... این هم عکسش به همراه فرانک ومحمدامین (نوه های خاله بابایی) حالا نوبتی هم که باشه نوبت کادوهاست این ازطرف مامان وبابا، عزیزم توهمه زندگی اونایی قربونت بشم این ازطرف باباجون وعموجون وعمه جون   این ازطرف باباجون ومامان جون (مامان وبابای مامانت) ایناهم ازطرف خاله هاودخترخاله های بابایی ازاینکه به جشن تولدبهارعمرمن اومدیدازهمه عزیزان ممنون دست گلتون دردنکنه بابت کادووهمه...
17 مهر 1391